×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

some speech of love

× گویند، مگو سعدی چنیدن سخن از عشق می گویم و بعد از من گویند به دوران ها
×

آدرس وبلاگ من

somespeechoflove.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/pouyan.tabatabaei

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

معجزه ی گفتن

گفتن راهی به روشنایی و وضوح است- چهره بخشیدن به اشباحی است که درهم می لولند، و سنگینی حضور نامریی شان را روی پوست تن ات حس می کنی. گفتن راهی برای آفریدن فاصله است، و فاصله شرط شناخت است. با گفتن میان خود و خودت فاصله می گذاری تا خودت را ببینی. مراقبه و خودشناسی بدون فاصله نمی شود. اما آنچه برای من رهایی می آورد "گفتن" نیست، "شنیده شدن" است. "گفتن" در اصل تک گویی است. با گفتن به اشباح ام صورت زبانی می بخشم، و آنها را به سوی دیگری که شاید در آن سوی تاریکی نشسته باشد، پرتاب می کنم. "گفتن" تلاش برای فراتر رفتن از خود است، بی آنکه لزوماً از خود فراتر بروی. اما گاهی در لحظاتی نادر "گفتن" یکباره سبک ات می کند. انگار دودهای تیره و سنگینی که به قول مولانا خانه درون ات را انباشته، یکباره روزنی به بیرون می یابد و "دود تلخ از خانه ات کم می شود"- اینجاست که درمی یابی "گفتن" تو با "شنیده شدن" او همراه شده است. دیگری تو را می شنود، و این معجزه ای است که تحقق اش را در آینه احوال خودت، با نگاه کردن به درون خودت، تحقیق می کنی. وقتی که یکباره دود سنگین درون ات به بیرون مکیده شد، و جریان هوای تازه ریه هایت را پر کرد، در می یابی که کسی جایی تو را شنیده است. گوش تو پنجره ای در وجود من می شود، و من یکباره از راه گوش تو از خودم فراتر می روم، مرزهایم را پشت سرمی گذارم. "گفتن" تلاشی برای حفره کردن زندان است، "شنیده شدن" راه جستن به آن سوی حصار است. تو با شنیدن ات فقط اندوه مرا تسکین نمی دهی، پنجره ای در زندان وجودم می شوی، مرا بسط می دهی، مرا به افقهای فراختر پیوند می دهی. ما برای گفتن نمی گوییم، برای شنیده شدن است که می گوییم.

جمعه 17 آبان 1392 - 1:23:41 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم